دل نوشته ی فرزند شهید

تاریخ انتشار : 1398/10/15 - ساعت انتشار: ١٠:٠٩ - گروه خبری : اخبار قدیمی

باسم رب قاصم الجبارین

 

"و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون"

سلام بر محبوب قلوب العالمین

برای تو و به احترام تو می­ نویسم؛ می­ نویسم تا شاید دل نوشته­ ام تسکینی باشد بر دل بی­ قرار همه داغداران و دوستداران تو، تا آرامشی باشد بر دل صبور و پر از غصه رهبرمان که در سوگ از دست دادن تو قدش کمان شده ولی همچون پدر برای آرام کردن ما دم بر نمی زند....

سردار دلها ! علمدار بی ­دست کربلای ایران ! 

آسوده بخواب .... عمری ما خوابیدیم و تو بیدار بودی، حال تو آسوده بخواب که ما بیداریم. با تو عهد می بندیم که نخواهیم گذاشت علمت بر زمین بماند، هر که هر چه می خواهد بگوید؛ ما اجازه نخواهیم داد قطره­ای از خون تو بی­پاسخ بر زمین بریزد. مگر ما از نسل شهدای این مرز و بوم نباشیم که حرامیان حتی کوچک ترین نگاه چپی به خیمه­ گاه این حریم مقدس کنند.

ای ذوالفقار حیدری در دستان سید علی!

شهادت، برازنده تن غیرت، تعصب و شجاعت تو بود سردار.... آرام بخواب و در جمع رفیقانت که سالها در آرزوی دیدارشان بودی و در میهمانی لاله­ها در جوار سردار دشت کربلا ، ارباب بی­کفن، خوش باش.... خوش باش که عمری برای خوشی ما، کام روزگار را بر بدخواهان ایران زمین، که نه، بر مخالفان دین و دنیای اسلام تلخ کردی.

ای سایه سر یتیمان !

زیر سایه چادر خاکی مادر پلو شکسته، آسوده نفس بکش که حتی با رفتنت نفس را در سینه دشمنان سید علی تنگ کرده­ای؛ آنقدر که اگر تا به امروز گمان می کردند بعد از تو بدون هیچ مانعی می­ توانند به مرزهای جغرافیایی ایران پاک دست درازی کنند حالا دیگر برایشان یقین شده که از هر قطره خون تو هزاران اعتقاد قاسم سلیمانی، هزاران مثال محسن حججی، هزاران مرد باغیرت مانند ابراهیم هادی و هزاران هزار سرباز رشد خواهند کرد. یقین پیدا کردند که با دستان آغشته به خون تو و هم رزمانت گور خودشان را در تاریخ جهان کنده­اند.

حاج قاسم عزیز!

در آغوش سید و سالار شهیدان آرام بگیر که ارباب، آنجا مهر تأیید بر وجودت ، بر غیرت و شجاعت و ایستادگی­ات زد که همچون یگانه دختر رسول اکرم (ص) در آتش سوختی.... خوشا به سعادتت که لحظه­ ی پرگشودن و سفر از این کره خاکی، همچون الگوی مردانگی­ات، حضرت سقا، اباالفضل العباس علیه­السلام، سرت بر دامان سیدالشهداء  بود.

بزرگ مرد بی­ ادعا !

آرام بخواب.... آرام. با تو عهد می بندیم تا لحظه آخر و تا دم آخر نفسمان، آنگونه که باید و شاید و بی­ هیچ ادعایی، در خدمت خلق خدا باشیم تا سرهایمان، روز قیامت در برابر پدرانمان به شرمندگی افکنده نباشد. با تو عهد می بندیم که تمام الفبای مردانگی را که در تو خلاصه می­ شود به فرزندانمان بیاموزیم. 

                                            سفر بخیر و روحت شاد مالک اشتر دوران.... 

 

                                             معصومه بیات فرزند شهید یارحسین بیات

نسخه چاپی

ارسال به دوست

 


خروج